نقل اقوال و احتمالات در حقیقت نفس
کسانی که شعاع چشمشان فقط زیر پای خود را دیده و از ادراکات فقط ادراک طبیعت را دارند و دیدۀ آنها بالاتر را نمی بیند، آنها در حقیقت نزدیک بین بوده و فقط مرتبۀ طبیعی نفس را دیده و گفته اند: نفس بیش از این موجود طبیعی چیزی نیست و
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 99 نفس، همان خونی است که در بدن گردش می کند.
بعضی مختصری از این بالاتر رفته و نفس را همان مزاج ترکیبی دانسته و گفته اند: نفس همین مزاج مؤلّف است و با فرا رسیدن مرگ این عناصر متلاشی می شود و ترکیب مزاجی عناصر از بین می رود.
کسانی که بالاتر از این را دیده اند، نفس را همین قوای حسی و لمسی پنداشته اند.
البته لوازم این اقوال انکار معاد می باشد و با اقامۀ برهان بر عقیدۀ خود، معاد را منکر می شوند و لازمۀ قول آنها انکار برهانی معاد بر اساس عقیدۀ آنها می باشد، ولیکن ممکن است آنها به لازمۀ گفته خود ملتفت نباشند، چنانکه محدثین ما که چه بسا روح را جسم لطیف حالّ در جسم کثیف بدنی دانسته اند، غافلند از اینکه لازمۀ قول آنها اولاً: تداخل اجسام بوده که محال است، و ثانیاً: انکار معاد است؛ گرچه این غفلتی است از اینها که به لازمۀ قولشان توجه ندارند.
بعضی نفوس را همان مرتبۀ خیالیه دانسته و در آن وقفه نموده اند و بالاتر نرفته اند.
در مقابل آنها از بین حکما افرادی بوده اند که دیدۀ دوربینی داشته و زیر پایشان را ندیده اند، بلکه راه دور را دیده اند. ولیکن آنها هم، مراتب پایین و طبیعی نفس را منکر شده و فقط به تجرد نفس قائل شده اند و انکار ماهیت برای نفس نموده اند.
اما دیده ای که صحیح المزاج و معتدل باشد که هم زیر پا و هم دور را و هم بین بین را ببیند، این دیده نفس را موجودی ذو مراتب می داند که لها شؤونٌ طبیعیٌ و الهی.
و بالجمله: به آنهایی که نفس را بسیط و مجرد دانسته و سپس قائل به حدوث آن باشند، اشکالات کثیری وارد است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 100