بیان اشرفیت و اسدّیت این برهان
بنابراین با برهان اشرف و اسدّ و اخصر، وجود واجب بهتر ثابت می گردد؛ زیرا به واسطۀ صرف الوجود و با تجرید و انسلاخ آن از ماهیات و حدود و الغای آنها، بدون اینکه به راههای پر پیچ و خم دور و تسلسل گرفتار شویم، جمال زیبای صرف الوجود و اصل الوجود را درمان و علاج عقیده قرار می دهیم، البته در صورتی که چشم عقل ما به جمال صرف النور و نور النور وجود افتد.
از آن جهت این برهان اشرف است که از دیدن ذات وجود، واجب که عین وجود است اثبات می شود، به خلاف برهان دیگر که اخسّ است، یعنی از راه وجود ممکنات مبدأ و واجب اثبات می گردد.
و همچنین این برهان اسدّ است؛ چون مثل برهانی که بعد ذکر خواهد شد یا سایر براهینی که در محل خود مذکور است، نیست که محتاج به دور و تسلسل بوده تا اشکال تطبیق و غیر آن لازم آید؛ زیرا اگر در عالم دلیل بر ابطال دور و تسلسل نباشد، این برهان مانند سدّ محکم است، بدون اینکه بطلان تسلسل و غیر آن بیان و تقریر شود. این است که این برهان اسدّ براهین است و این برهان اخصر است چون به مقدمات دیگری غیر از اصالة الوجود و تشکیک الوجود که ذکر شد، نیازی ندارد.
والحاصل: این برهان اشرف است؛ زیرا چشم، به واسطۀ ذات واجب و وجودی که عین واجب است، به جمال آن روشن می شود. این است که رئیس الموحدین فرموده است: «یا من دلّ علی ذاته بذاته».
و بالجمله: در این برهان بر اثبات واجب، دیدۀ ما به نور جمال اصل وجود روشن می شود.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 23 بعد از اثبات اصل واجب به مراتب وجود نظر افکنده که البته در این مراتب ماهیات همراه می باشد؛ زیرا برگرداندن نظر از اصل وجود به سوی سلسلۀ مراتب محقق نمی شود، مگر اینکه مراتب ضعیفه را پای بند و مقید به ماهیاتی که وجود را در مراحل نازله نگه داشته است ببینیم، والاّ هر وقت حقیقت از قید ماهیات برهد رو به سوی نقطۀ اعلی می آورد و این به حکم تجاذب هم جنس و کهربایی مرتبۀ قویه و به اثبات رساندن حکم تشکیک در حقیقت وجود است که مرتبۀ قویه چون اکمل و اتمّ از مراتب ضعیفه است، به طور لفّ و بساطت کمالات مراتب نازله را داراست و این طور نیست که مرتبۀ قویه مثل کمال مرتبۀ نازله را مع زیادةٍ دارا باشد، بلکه عین کمال او را دارا بوده و در حقیقت مرتبۀ اعلی علاوه بر جمیع کمالات خود، کمال مختص به او را هم داراست. و نیز در حقیقت مرتبۀ ضعیفه نقصان هست، ولی مرتبۀ قویه با هویت خود واجد جنبۀ کمالیۀ او بدون نقص آن است، البته نقص مرتبۀ ضعیفه هم یک امر وجودی نبوده، بلکه امر عدمی است و آن عبارت از فقدان کمال مرتبۀ اعلی است.
و این برهان که برهان اشرف و اوثق و اخصر بوده به برهان خُلف مشهور است؛ زیرا وقتی به اصل وجود منسلخاً عن الماهیات و الاعدام نظر می نماییم این حقیقت ضروری الثبوت بوده و «من نفسه لنفسه بنفسه» و «من ذاته لذاته بذاته» است، و اگر موجودیت وجود من نفسه نباشد لازمه اش این است که یا متقوم به عدم بوده یا علت «ایس» بدون آن، ماهیات باشد و این بنابر اصالة الوجود و اعتباریة الماهیه خلاف واقع است، و چون عدم، عدم بحت و هیچِ صرف است، منشأ اثری نبوده و محال است «لیس» منشأ «ایس» باشد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 24