مقصد سوم الهیات
چگونگی ربط حادث به قدیم
حل اشکال بنا بر طریقه مشائین
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

حل اشکال بنا بر طریقه مشائین

فریده سوم افعال حقّ تعالی / غرر فی ربط الحادث بالقدیم

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

حل اشکال بنا بر طریقه مشائین

حل اشکال بنابر طریقۀ مشائین

‏جوابی که می توان از طرف مشائین داد این است که اگر تسلسل به عالم افلاک‏‎ ‎‏منتهی شود اشکالی باقی نمی ماند؛‏‎[1]‎‏ زیرا اگر ثابت شود که عقول و افلاک ازلی و ابدی‏‎ ‎‏می باشند و معنای حادث آن نیست که متکلم می گوید که باید برهه ای از زمان بگذرد و‏‎ ‎‏بعد حادث شود، در عالم افلاک دو وجهه خواهد بود:‏

‏الف: وجهۀ «یلی الرب» که به این وجهه، غیر متغیر و غیر حادث است.‏

‏ب: وجهۀ «یلی الطبیعه» که به این وجهه، حادث و متغیر است.‏

‏تفصیل پاسخ به این نحو است که: افلاک دارای یک حرکت دوریه می باشند که‏‎ ‎‏این حرکت دوریه همیشگی و ثابت است‏‎[2]‎‏ و از ازل تا ابد این حرکت هست و این‏‎ ‎‏حرکت حرکت واحده است؛ زیرا اگر حرکت، حرکت مستقیم باشد، چون ثابت شده‏‎ ‎‏که عالم اجسام متناهی است،‏‎[3]‎‏ لذا متحرک از روی همان خطی که رفته است در انتها‏‎ ‎‏برمی گردد و رفتن و برگشتن دو حرکت حساب می شود؛ زیرا در انتهای خط، نقطه پیدا‏‎ ‎‏می شود و همین نقطه سبب سکون می شود و اگر فلک به شکل دیگری غیر از دایره‏‎ ‎‏ولو به شکل بیضی حرکت کند ـ چون بیضی از محیط چهار مربع تشکیل می یابد ـ‏‎ ‎‏چهار نقطه حاصل می شود، پس چهار حرکت حساب می شود و موجب سکون‏‎ ‎‏می گردد.‏

‏مگر بگوییم: در بیضی هم نقطه ای که موجب سکون باشد نیست و حرکت‏‎ ‎‏بیضی شکل هم مثل حرکت دوریه است که هرچه فلک بگردد ـ چون دایره،‏‎ ‎‏مبدأ و منتها ندارد ـ حرکت بدون وقفه و سکون خواهد بود و یک حرکت‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 385

‏حساب می شود. حال چون این حرکت که موجود واحد است حادث و متغیر‏‎ ‎‏نیست و به آن نمی شود متغیر و حادث گفت؛ لذا به این وجهه ربط به قدیم و‏‎ ‎‏ثـابت دارد.‏

‏خلاصه: بعضی از موجودات ازلی و ابدی بوده و متغیر نمی باشند و بعضی حادث‏‎ ‎‏و متغیر هستند و بعضی برزخ بین آن دو می باشند که نمی توان به آنها قدیم و ازلی و‏‎ ‎‏ابدی گفت و نمی توان به آنها حادث و متغیر گفت؛ نه ثابت هستند و نه لاثابت و نه‏‎ ‎‏حادث و نه قدیم. چنین موجودی عبارت از حرکت افلاک است که چون حرکت‏‎ ‎‏دوریه است؛ لذا نقطۀ زاویه ندارد تا موجب سکون باشد و بیش از یک حرکت‏‎ ‎‏حساب شود. پس یک حرکت ثابت است و به این جهت ثبات و استمرار، به ثابت‏‎ ‎‏قدیم مربوط است. حرکت افلاک یک جهت و وجهۀ «یلی الطبیعه» هم دارد؛ زیرا‏‎ ‎‏هنگامی که افلاک حرکت می کنند تمام چیزهایی را که در جوف آنهاست نیز به حرکت‏‎ ‎‏درمی آورند و در این حرکت است که فیض از عقل فعال ازلاً و دائماً به افلاک می رسد‏‎ ‎‏و چون بین افلاک و آنچه در جوف آنهاست یک وضع و مقابله ای است که به مناسبت‏‎ ‎‏حرکت افلاک تغییر و تبدیل می یابد؛ لذا به واسطۀ حرکت افلاک آنچه در جوف افلاک‏‎ ‎‏است به فیض عقل فعال قرب و بعد پیدا می کنند، مثل اینکه یک چشمۀ بذل و عطا‏‎ ‎‏باشد و فقرا دست به سوی آن دراز کرده و هرکدام که از جلوی آن می گذرند عطایی‏‎ ‎‏دریافت نموده و کفی از آب حیات پر کنند.‏

‏از جهت وضعی که حرکت افلاک با آنچه در جوف افلاک است پیدا می کند‏‎ ‎‏می توان جهت حدوث و تغیر در آن قائل شد پس حرکت به واسطۀ این وجهه حادث‏‎ ‎‏و متغیر است و به واسطۀ وجهۀ «یلی الرب» ثابت است و ثبات دارد. پس این موجود،‏‎ ‎‏که برزخ بین حادث و قدیم و ثابت و متغیر است، واسطۀ ربط حادث به قدیم و متغیر‏‎ ‎‏به ثابت است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 386

  • )) رجوع کنید به: شفا، بخش الهیات، ص 435؛ مبدأ و معاد شیخ الرئیس، ص 27 ـ 31؛ شرح اشارات، ج 3، ص 138.
  • )) رجوع کنید به: نجات، ص 138 ـ 141؛ شرح اشارات، ج 2، ص 230 ـ 234.
  • )) شفا، بخش طبیعیات، ص 99 ـ 103؛ شرح اشـارات، ج 2، ص59 ـ 74؛ اسفار، ج 4، ص21 ـ 30.