فرق نبوّت ختمیه با سایر نبوّات
آنکه به تمام اسماء و صفات رسیده است نبوت ختمیه دارد و آنکه از طریق صفت محدود و خاصی رسیده است نبوت محدود پیدا می کند و از طریق همان صفتی که از طریق او رسیده، مردم را به حق دعوت می کند. مثل حضرت یحیی که از راه خوف رسیده بود و مردم را از راه انذار و تخویف دعوت می نمود و حضرت موسی و عیسی که از راه اسمی جامع تر از آن رسیده بودند نبوتشان جامع تر گردید تا وجود شریف ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله وسلم که از تمام اوصاف و اسماء رسیده بود نبوت ختمیه پیدا نمود. جامعیت هر نبوتی به هر اندازه باشد، امامت و نیابت آن هم به اندازۀ جامعیت او می باشد؛ زیرا نوّاب انبیا بالاصاله نرسیده اند، بلکه به تبع رسیده اند. لذا ولایت حضرت امیر علیه السلام که وصیّ حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله وسلم بوده ولایت ختمیه می باشد.
و چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم نبوت جامعه داشته و ایشان به صفاتی که انبیای سلف رسیده بودند، با جامعیت دیگری رسیده بود، لذا ولایتی هم که باطن نبوت ایشان بوده جامع می باشد. پس اگر نبوت ایشان جامع تمام نبوّات سلف بوده، ولایت نبوت ایشان هم جامع جمیع نبوّات خواهد بود و لذا حضرت امیر علیه السلامفرمود: «کنت مع جمیع الأنبیاء سرّاً و مع خاتم صلی الله علیه و آله وسلم جهراً».
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 247 و بالجمله: بعد از آنکه برای بعضی از دُرر مخزون فی خزائن الله، توحید ذاتی رخ داد، در عین حال انمحاء و محو در وحدت به سوی کثرت و سهو عودت داده می شوند و از عالم غیب به سوی طبیعت هجرت داده می شوند تا نظری به تربیت عائلۀ بشری گردد؛ چنانکه قرآن کریم هم هجرت داده شده و تنزل نموده تا به حد وحی تنزلی رسیده که می گوید: «هُوَ الْأوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ» یعنی خودش باطن بود و ظاهر شد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 248