اشکال فخر رازی و رد آن
بلی اشتباه نشود، چنانکه فخر مرتکب این اشتباه شده است که چطور بعضی از کثرات از جهت و حیثیت عدمی و اعتباری صادر می شود. چنانکه بعضی از صوادر از جهت وجودی صادر می گردد؛ زیرا هیچ کس نگفته است که از حیثیت مقابل حیثیت وجودیۀ عقل اول، چیزی صادر می شود، بلکه به لحاظ حیثیت مقابل حیثیت وجودی، از خود وجود عقل اول بعضی از کثرات صادر می شود.
بعضی، اعتبارات و جهات تکثر در عقل اول را دو چیز دانسته اند: یکی جهت وجودی و دیگری جهت نقص که از جهت اول عقل ثانی موجود شده و به لحاظ جهت دوم فلک اول موجود شده است.
و بعضی، جهات اعتباریه در عقل اول را کثیر دانسته اند، مثلاً گفته اند: برای عقل اول چند اعتبار است که عبارت از وجوب بالغیر و جهت امکان و ماهیت است.
و به عبارت دیگر: وجود عقل اول اضافه ای به ماهیت آن دارد؛ به این معنی که ماهیتی قابل آن وجود است، پس برای عقل اول یک وجوب بالغیر و یک وجود و یک ماهیت است.
و یا گفته می شود: برای عقل اول، تعقل مبدأ و تعقل ذات و تعقل ماهیت خود هست و به جهت هر یک از تعقلها چیزی صادر می شود: از تعقل مبدأ که تعقل شریفی است، عقل دوم و از تعقل وجود، نفس فلک اول و از تعقل ماهیت که اخسّ است صورت فلک صادر شده است.
بعضی اوقات جهات اعتبار را در عقل چهار چیز شمرده اند:
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 377
الف: وجود عقل به لحاظ اینکه ربط به مبدأ و اثر آن است.
ب: ماهیت مظلمۀ آن.
ج: جهت امکانیۀ آن.
د: اصل وجود با قطع نظر از ملاحظۀ آن با چیز دیگر و ربط بودن آن برای چیز دیگر.
به لحاظ جهت اول، عقل دوم از وجود عقل اول صادر شده است و به لحاظ جهت دوم، از وجود عقل اول، هیولی و مادۀ فلک صادر شده است و به لحاظ جهت سوم، از وجود عقل اول صورت فلک صادر گردیده و به لحاظ جهت چهارم، از وجود عقل اول، نفس فلک اول صادر گشته است.
ولیکن نباید جهات متکثره که گاهی آنها را دو جهت و گاهی سه جهت و گاهی چهار جهت شمرده اند، اسباب اشتباه و خدشه شود؛ چنانکه فخر رازی گرفتار اشتباه شده است.
یکی از شبهات وی چنانکه گذشت این است که: سخن حکما درست نیست؛ زیرا گفته اند از جهت نقص عقل اول چیزی صادر می شود با اینکه از عدم، چیزی صادر نمی گردد.
جواب این شبهه این است که: مراد حکما این نیست که از امر عدمی و سلبی چیزی صادر می شود، بلکه مقصود آنها این است که همۀ صوادر از وجود عقل اول ولیکن به ملاحظۀ حیثیات صادر می شود. مثلاً عقل اول از جهت قرب او به وجود اشرف و اکمل و کل الکمال و اثر بودنش برای آن و تعقل نمودن آن موجب صدور یک وجودی به نام عقل دوم می شود و به جهت تعقل نقص خود که هیچ استقلالی در وجود ندارد و فقیر محض و ناقص است، از وجود او چیز دیگری صادر می شود؛ چنانکه ما تخیلی داریم و آن اینکه فلسفه می آموزیم و این علم ریاضی و فکری موجب کمال ماست و از آن بوی عالمیت را استشمام می کنیم؛ لذا شاد و خرامان می شویم و انبساط پیدا می کنیم، سپس نظری به فنون مختلف عالَم می اندازیم می بینیم ما چند روزی نشسته ایم و یک رشته مطالبی درباره علت وقوع کثرت در عالم درست
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 378
کرده ایم و بالاخره تیقن هم حاصل نمی شود، از این جهت انکسار و انقباضی در ما حاصل می شود.
پس این انقباض و انبساط در وجود ماست. بنابراین از وجود واحد از جهات حیثیات کمالیه و نقصانیه آثار مختلفی بروز و ظهور پیدا می کند.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 379