مقصد سوم الهیات
بیان اینکه علم واجب اضافه اشراقیه است
تجلی صفات و تجلی ذات
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

تجلی صفات و تجلی ذات

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی أنّ علمه بالأشیاء بالعقل البسیط و الإضافة الإشراقیة

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

تجلی صفات و تجلی ذات

تجلی صفات و تجلی ذات

‏آنها که سیر الی الغیب داشته و به سوی مرتبۀ عالم غیب در حرکت می باشند و‏‎ ‎‏مراحل سیر الی الله را طی می نمایند و مؤید به تأییدات حقه گشته اند، به محض اینکه‏‎ ‎‏قدم به بیرون عالم کثرت می گذارند قلوبشان از این تکثرات خالی می شود و از دیدن‏‎ ‎‏فعل و تأثیر برای این و آن، که من کردم، او کرد، او داد، او بذل کرد، او نجات داد،‏‎ ‎‏می گذرند و توحید فعلی در قلوب ایشان جلوه می کند. ‏‏«لا حول ولا قوة الاّ بالله»‏‎ ‎‏«‏فَیُضِلُّ اللّٰهُ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ‏»‏‏.‏‎[1]‎

‏عزت و ذلت و صحت و سلامت و فقر و سلطنت را از او می بینند و گرچه به‏‎ ‎‏ملائکۀ هدایت، مانند جبرئیل و میکائیل و غیر آنها و ملائکۀ اضلال، مانند شیطان و‏‎ ‎‏تابعین او، قائلند ولی آنها را جز واسطه نمی بینند. افعال را از این فاعل ها نمی بینند یک‏‎ ‎‏فاعل در عالم می بینند و هو الله و عالم را فعل الله و تحت تصرف او می بینند. وقتی از‏‎ ‎‏این مرحله به عالم غیب ترقی نموده و بعد از آنکه قلبشان، نه عقلشان به توحید فعلی‏‎ ‎‏رنگین شد، چون فرق ما و سائرین الی الله همین است که ما عقلمان به توحید فعلی و‏‎ ‎‏صفاتی و ذاتی تصدیق می کند ولی قلبمان از اینها خالی است؛ لذا مردم را ضارّ و نافع‏‎ ‎‏دانسته و معزّ و مذلّ می بینیم و آنها را مؤثر دانسته و این در و آن در می زنیم و اگر از‏‎ ‎‏ایمان عقلی به ایمان قلبی برسیم ما هم از جملۀ کسانی خواهیم شد که قلبشان به‏‎ ‎‏توحید فعلی ایمان آورده و فعل الهی بر قلب آنها تجلی نموده است.‏

‏و بالجمله: هنگامی که قلب از مرحلۀ توحید فعلی بالاتر رفت به مرتبه ای می رسد‏‎ ‎‏که در آن اسماء و صفات تجلی نموده و در عالم تجلی، رحمت و کرم و غفاریت و‏‎ ‎‏نعمت می بیند و هر صفتی که در قلب تجلی کند و قلب با آن صفت سنخیت داشته‏‎ ‎‏باشد، در عالم حقیقت آن صفت را می بیند.‏

‏در مسیر استکمال قلب، قلبی مسانخ با اسم حکمت است و قلبی مسانخ با اسم‏‎ ‎


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 245

‏رحمانیت است. ای بسا قلب مستکمل تامی باشد که همۀ صفات در او متجلی گردد و‏‎ ‎‏ای بسا در آن، اسم جامع الله که جامع تمام اسماء و صفات است تجلی کند.‏

‏وقتی سائر الی الله از اسماء و صفات گذشت و کامل تر گردید دیگر تجلیات‏‎ ‎‏اسمائی و صفاتی نمی بیند، بلکه در این مرحله فقط تجلی ذاتی است.‏

‏این است که دیگر ذکر «یا هو» می گوید چنانکه در مرحلۀ متوسطه یعنی تجلیات‏‎ ‎‏صفاتی متذکر و ذاکر آن اسم و صفتی است که بر او تجلی نموده است مثل یا رحمن و‏‎ ‎‏یا کریم و یا علیم و یا قادر، ولی بعد از آنکه به آخرین درجه ای که برای بشر ممکن‏‎ ‎‏است رسید و بر قلب وی، ذات تجلی نمود «یا هو یا هو» می گوید چنانکه حضرت‏‎ ‎‏امیر  ‏‏علیه السلام‏‏ فرمود: ‏‏«یا هو یا من لا هو الاّ هو»‏‎[2]‎‏ این است که هر چه می بیند او را می بیند‏‎ ‎‏«‏هُوَ الْأوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ‏»‏‏.‏‎[3]‎

‏و بالجمله: هنگامی که این مرحله به دست آمد کثرات اوصاف و اسماء هم محو‏‎ ‎‏می شود. فقط دیدار یک ذات اقدس به تجلی ذاتی اتفاق می افتد و این مرحلۀ محو و‏‎ ‎‏طمس فعل و اوصاف و اسماء و بقا و شهود ذات و مرتبۀ اخلاص کامل و کمال توحید‏‎ ‎‏است.‏

‏این است که در آیۀ شریفه فرمود: ‏‏«‏سُبْحَانَ اللّٰهِ عَمَّا یَصِفُونَ * إلاَّ عِبَادَ اللّٰهِ‎ ‎الْمُخْلَصِینَ‏»‏‎[4]‎‏ که باید هم در عبارت و هم در تحقیق معنای آن نظر شود.‏

‏و بالجمله: این مرحله، اتمّ مرحلۀ توحید و آخرین نقطۀ سیر انسانی است.‏

‏لذا بعضی از اشخاص که برای تربیت بشری از راه صحیح شهودی و عیانی،‏‎ ‎‏مخزون در خزائن الله شده اند، مشمول عنایت گردیده و خود به توحید ذاتی رسیده اند‏‎ ‎‏با این تفاوت که بعضی از اسم جامع «الله» و بعضی از اسم «خلّت» و «مهیمنیت» و‏‎ ‎‏بعضی از اسم «غضب» رسیده اند.‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 246

‏و از فضل بی منتهایی که خدا بر بشر دارد این اشخاص را بعد از محو و خلّص‏‎ ‎‏بودن و بعد از انمحاء افعال و اسماء و صفات، برای تربیت عودت می دهد و هر یک از‏‎ ‎‏آن صفتی که از طریق آن رسیده اند عودت می یابند.‏

‏آنکه از اسم جامع رسیده است از تمام اسماء عودت کرده و در عودت بر لوازم‏‎ ‎‏اسماء و صفات، یعنی اعیان ثابته مطلع بوده و طریق صحیح وصول الی الله را کما هو‏‎ ‎‏حقه می داند و از اینجا، اختلاف در نبوّات تولید می شود.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 247

  • )) ابراهیم (14): 4.
  • )) توحید صدوق، ص 89، حدیث 2؛ بحار الانوار، ج 19، ص 310، حدیث 58.
  • )) حدید (57): 3.
  • )) صافات (37): 159 ـ 160.