مسلک سوم در حل اشکال
در اینجا بنابر مسلک دیگری هم می توان از شبهه پاسخ داد و آن این است: اگر تسلسل ترتبی نباشد بلکه تعاقبی باشد عیبی ندارد.
اشکال این بود: چیزی که بعد از عدم و گذشتن برهه ای حادث شده اگر به قدیم مرتبط باشد، یا انفکاک معلول از علت لازم می آید و یا باید قدیم، حادث باشد و یا باید حادث، قدیم باشد. و اگر بگوییم این سلسله از حوادث دارای یک سلسله از علل بوده و هکذا الی غیر النهایه، مستلزم تسلسل است و آن باطل است و لذا باید بگوییم سلسلۀ حوادث آغاز دارد، آن وقت اشکال می شود که چطور حادث به قدیم مرتبط است در صورتی که سلسله از آغاز متناهی است ولی خدا از ازل بوده است، پس لابد در بین، برهه ای غیر متناهی از طرف ازل بوده که در آن برهه حادث
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 393 واقع نشده است، بنابراین تعطیل فیض و رکود آن لازم می آید.
در جواب می گوییم: این حوادثی که الآن از قبیل انسان و حیوان و نبات و جماد هست، سلسلۀ ما قبل آنها یعنی آباء و امهات آنها، علل آنها نبوده، بلکه معدّات بوده است که ماده از اصلاب آباء در ارحام امهات قرار گرفته و این حوادث حاصل شده است و این رشته آغاز و انجام ندارد و از طرف ازل و ابد انتها ندارد و هر قدمی که عقل ما به جلو بگذارد، سلسلۀ معدّه ای بوده و پیوسته سلسلۀ سابق معدوم شده و سلسلۀ لاحق موجود گردیده است. البته سلاسل معدّات، فعلاً موجود نیستند تا گفته شود که تسلسل ترتبی باطل است، بلکه چنانکه در مبحث قدیم و حادث گفتیم، تسلسل در اینجا تعاقبی است و آن عیبی ندارد؛ زیرا سلاسل فعلیت در وجود ندارند تا برهان تضایف یا تطبیق یا غیر آن جاری شود، بلکه بیش از یک حلقه و سلسله فعلاً موجود نیست و باقی حِلَق و سلاسل معدوم می باشند و اگر هم شما در اینجا تطبیق و تضایف را درست کنید وهم و خیالی است که واقعیت ندارد.
در نتیجه می گوییم: خلقت موجودات دسته به دسته از ازل بوده و هیچ وقت نبوده است که موجودی خلقت نشده باشد، تا بگویی تعطیل در فیض و انفکاک معلول از علت لازم می آید.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 394