مقصد سوم الهیات
بیان اینکه علم واجب اضافه اشراقیه است
روایات و ادعیه دو راه متفاوت در اخذ معارف
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

روایات و ادعیه دو راه متفاوت در اخذ معارف

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی أنّ علمه بالأشیاء بالعقل البسیط و الإضافة الإشراقیة

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

روایات و ادعیه دو راه متفاوت در اخذ معارف

روایات و ادعیه دو راه متفاوت در اخذ معارف

‏اگر این گفته های ما درست تعقل شود، بسیاری از روایات حل می شود مانند:‏‎ ‎‏«خلق الله المشیة بنفسها ثمّ خلق الأشیاء بالمشیة»‏‎[1]‎‏ و همچنین روایت شریفی که در‏‎ ‎‏کافی‏‏ است که مشیت خدا را عبارت از این وجودات قرار داده ولکن علم را در مرتبۀ‏‎ ‎‏ذات اخذ نموده است.‏‎[2]‎‏ و اینکه حضرت از علم در مرتبۀ ذات، علم اجمالی و از‏‎ ‎‏مشیت، وجود خارجی فعلی را اراده کرده است، برای یک نکته بوده است و آن نکته‏‎ ‎‏این است که سائل و مخاطب نمی توانست علم و اراده را در خارج عین ذات تصور‏‎ ‎‏کند و اگر حضرت آنها را در مرتبۀ ذات اخذ می کرد، سائل تجدد می فهمید و‏‎ ‎‏نمی توانست ادراک کند که مستلزم تجدد نیست؛ لذا حضرت بین اوصاف تفکیک کرد.‏

‏باید باب معارف را از ادعیه فهمید، نمی توان باب معارف را از اخباری که مورد‏‎ ‎‏خطاب، مردمان علم ندیده و حکمت ندیده بوده فهمید.‏

‏باید معارف را از ادعیۀ آنها آموخت، چون طرف خطاب در ادعیه حق سبحانه‏‎ ‎‏است؛ لذا می بینی جملات ‏‏فصوص‏‏ در معنی با ادعیه موافق است منتها حضرت امیر ‏‏علیه السلام‏‎ ‎‏متأدب بوده و توانسته حق بیان را ادا نماید ولی صاحب ‏‏فصوص‏‏ متأدب نبوده و‏‎ ‎‏نتوانسته حق را ایفا کند.‏

‏حضرت باقر ‏‏علیه السلام‏‏ در ادای باب معارف در صورتی که طرف خطاب یک جمّال بوده‏‎ ‎‏است چه کند؟‏

‏باید حضرت احکام طهارت و نجاست را به او بفرماید و در مورد معارف که آمد به‏‎ ‎‏او بفرماید: ‏‏«عالمٌ؛ أی لیس بجاهل»؛‏‎[3]‎‏ زیرا او نمی توانست اتحاد علم با ذات را تصور‏‎ ‎‏کند. لذا حضرت اقل محذور را ملاحظه می فرمود و اگر به این نحو نمی فرمود، جمّال‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 183

‏از عالم بیش از «ذاتٌ ثبت له العلم» نمی فهمید و این معنی مستلزم ترکیب در ذات بوده‏‎ ‎‏وترکیب مستلزم امکان می باشد. پس حضرت چاره ای جز اینکه در این مقام بفرماید:‏‎ ‎‏«أ نّه قادر؛ أی لیس بعاجز»‏‎[4]‎‏ نداشت.‏

‏حاصل کلام این شد که: خداوند دارای دو علم است، علم اجمالی در مرتبۀ ذات‏‎ ‎‏که متحد با ذات است و علم فعلی اشراقی که عبارت از نظام وجود است که عین علم و‏‎ ‎‏عین اراده است.‏

‏و ائمۀ هدی  ‏‏علیهم السلام‏‏ فرموده اند: ‏‏«الحمد لله الذی خلق الأشیاء بلا همّة»‏‎[5]‎‏ که مانند‏‎ ‎‏انسانها نیست که در فعل خارجی اراده نموده و همت و هجوم عضلانی کرده و فعلی‏‎ ‎‏به عمل می آورند.‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 184

  • )) اصول کافی، ج 1، ص 110، حدیث 4؛ توحید صدوق، ص 147، حدیث 19.
  • )) اصول کافی، ج 1، ص 107، حدیث 1.
  • )) توحید صدوق، ص 188، حدیث 2 و ص 193، حدیث 7.
  • )) توحید صدوق، ص 188، حدیث 2 و ص 193، حدیث 7.
  • )) این عبارت را بدین گونه نیافتیم، رجوع کنید به: اصول کافی، ج 1، ص 138، حدیث 4؛ نهج البلاغه، ص 258، خطبۀ 179.