مقصد سوم الهیات
چگونگی حصول تکثر بنا بر طریقه حکمای اشراقی
بیان راه حلّ مورد نظر اشراقیون
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

بیان راه حلّ مورد نظر اشراقیون

فریده سوم افعال حقّ تعالی / غرر فی کیفیة حصول التکثّر علی طریقة الإشراقیین

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

بیان راه حلّ مورد نظر اشراقیون

بیان راه حلّ مورد نظر اشراقیون

‏شیخ الاشراق برای کیفیت حصول کثرت دستگاه دیگری گسترده است و اساس‏‎ ‎‏دیگری تأسیس نموده است.‏‎[1]‎

‏و آن عبارت است از سلسلۀ عقول بسیار زیاد که به شمار نمی آیند، گرچه از جهت‏‎ ‎‏استحالۀ تسلسل ترتبی در وجود، غیر محدود نیست ولیکن به اندازه ای است که قوای‏‎ ‎‏بشریه نمی تواند آنها را به حصر و عدد در آورد؛ زیرا عقول علاوه بر کثرت طولیه‏‎ ‎‏دارای کثرت عرضیه نیز می باشند از این رو ایجاد حضرت حق عقل اول را، اشراق حق‏‎ ‎‏بر اوست و عقل اول حضرت حق را مشاهده می نماید؛ چون مجردات را حایلی‏‎ ‎‏نیست. پس برای عقل اول دو جهت حقیقیۀ اشراق حق بر او و مشاهدۀ او جمال و‏‎ ‎‏جلال حق را هست.‏

‏عقل ثانی که به واسطۀ عقل اول ایجاد می شود، علاوه بر اینکه اشراق حضرت حق‏‎ ‎‏است و او جمال حق را مستقلاً مشاهده می کند؛ چون مجرد است، دو جهت دیگر نیز‏‎ ‎‏در او هست که همان دو جهتی است که در عقل اول هست که در او هم منعکس شده‏‎ ‎‏است و عقل سوم علاوه بر اینکه اشراق حق است و جمال حق را مشاهده می کند‏‎ ‎‏چون مجرد است آن چهار جهتی که در عقل ثانی هست نیز در او منعکس گردیده‏‎ ‎‏است و آن دو جهتی هم که عقل اول داراست نیز در او منعکس گشته است، پس‏‎ ‎‏جهات حقیقیه در عقل سوم هشت جهت است، و در عقل چهارم جهات شانزده و در‏‎ ‎‏عقل پنجم سی و دو و به همین ترتیب تصاعدی در سایر عقول الی ما شاء الله افزایش‏‎ ‎‏پیدا می کند.‏

‏و لذا از جهات حقیقیه ای که در عقول طولیه هست جز یک جهت که به واسطۀ آن‏‎ ‎‏عقل طولی ایجاد می شود و آن اشراق حق بر آنهاست، عقول متکافئۀ عرضیه ایجاد‏‎ ‎‏شده است.‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 405

‏بنابراین عدد عقول عرضاً و طولاً بسیار است و لذا مانعی ندارد که هر ذره ای از‏‎ ‎‏ذرات عالم طبیعت را بعون الله یکی از آن عقول خلق کرده باشد. پس بر هر ذره ای‏‎ ‎‏یک عقلی که از ملائکة الله است موکّل می باشد و هر نبات و برگی را یکی از عقول‏‎ ‎‏تربیت می نماید و آنها مربیان و مکثّرات عالم طبیعت هستند.‏

‏و بالجمله: ما در اینجا دو چیز لازم داریم: حصول کثرت نوعیه و حصول کثرت‏‎ ‎‏فردیه، و مهم برای ایشان این است که کثرت نوعیه را تصحیح نمایند به این طریق که‏‎ ‎‏مانعی از اینکه یک عقلی مربی و موجد یک نوعی باشد، در کار نباشد، پس اشراقیین به‏‎ ‎‏این نحو به حصول کثرت در عالم قائل هستند و برای عقول تقسیماتی دارند.‏

‏منتها غیر الهیین از طبیعیین آن زمان، ارباب و عقول را در کار مستقل می دانستند،‏‎ ‎‏ولی طبیعیین الهی منافاتی نمی بینند در اینکه آنها مربی باشند و یک مربی بزرگ مافوق‏‎ ‎‏یعنی خدا هم باشد وآنها فقط وسایطی باشند که دست اطفال عالم طبیعت را گرفته و‏‎ ‎‏مباشر با آنها و موکّل بر آنها و موظّف به تربیت آنها باشند.‏

‏پس ارباب و عقول در ایجاد مستقل نیستند بلکه تربیت آنها به نحو تربیت معلمان‏‎ ‎‏نسبت به اطفال است چنانکه در قدیم به مربی اطفال، آخوند و ملاّ می گفته اند.‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 406

  • )) رجوع کنید به منابع پیشین.