مقصد سوم الهیات
بیان اینکه علم واجب اضافه اشراقیه است
تطبیق مطالب بر عبارات منظومه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

تطبیق مطالب بر عبارات منظومه

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی أنّ علمه بالأشیاء بالعقل البسیط و الإضافة الإشراقیة

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

تطبیق مطالب بر عبارات منظومه

تطبیق مطالب بر عبارات منظومه

‏و عین عبارت حاجی چنین است:‏

‏زمانی که بسیط الحقیقه واجد و جامع هر وجود و کمال وجودی به نحو اعلی‏‎ ‎‏باشد، پس او در عین وحدتش و علم اجمالی بودنش، یعنی وجود واحد بسیط‏‎ ‎‏بودنش، نزد من علم تفصیلی است.‏

‏پس مراد از علم اجمالی در اینجا علم اجمالی در اصول نیست و این علم اجمالی‏‎ ‎‏نزد حاجی علم تفصیلی به ذات هر چیز است؛ زیرا صورت ذهنیه، مانند صورت‏‎ ‎‏شمس، ممکن نیست حاکی از اشیاء کثیره باشد؛ چون شمس ماهیت است و حیثیت‏‎ ‎‏ذات ماهیت، حیثیت مغایرت با ماهیت دیگر و با وجود نیز مطلقاً مغایر است و وجود‏‎ ‎‏مضاف به ماهیت واحد بالعدد بوده و مرتبۀ او مرتبۀ ضیق است.‏

‏و اما حیثیت ذات وجود، حیثیت سعه و احاطه است پس وجود صرف، جامع هر‏‎ ‎‏وجودی به نحو اعلی است به گونه ای که لا یشذّ عنه شی ء و نحو اعلی از هر چیزی‏‎ ‎‏تمام او و کمال اوست و شیئیت شی ء به تمامیت و کمالیت اوست و فیض او نسبت به‏‎ ‎‏هر چیزی واسع است پس او از هر وجودی حکایت می کند و ردای کبریایی او از هیچ‏‎ ‎‏وجودی قاصر نیست.‏

‏و چون اینجا مظنّۀ این سؤال است که وجود خاص وماهیت خاصه و بالجمله: ذات‏‎ ‎‏کل شی ء که در نظم ذکر شده در ازل نبوده پس چطور معلوم بوده است و چگونه علم‏‎ ‎‏بدون معلوم ممکن است؟‏

‏جواب دادیم که ذات هر چیزی به سلب بسیط در ازل نبوده است و به نحو قضیۀ‏‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 257

‏معدوله نمی گوییم ذات هر چیزی در ازل نبوده است، تا چیزی به عنوان موضوع باشد‏‎ ‎‏و در محمول معنای عدمی برای او ثابت شود، بلکه اصلاً به عنوان موضوع چیزی‏‎ ‎‏نبوده، یعنی به نحو کثرت در ازل نبوده است.‏

‏و معنای سخن ما که گفتیم: «بالسلب البسیط» این است که سلبِ کون در ازل با‏‎ ‎‏سالبۀ بسیطه، منتفی به انتفاء موضوع است، زمانی که ازل ملاحظه شود یعنی: نبودِ‏‎ ‎‏معلوم در ازل. لکن آنچه وجودات خاصه به او منکشف است، نحو اعلی از هر‏‎ ‎‏وجودی به طریق بساطت و وحدت، نه ترکیب و کثرت است. ترکیب و کثرت در «ما‏‎ ‎‏به الکشف» نیست، بلکه در معلوم در مالایزال است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 258