مقصد سوم الهیات
بیان اینکه علم واجب اضافه اشراقیه است
قرآن سه گروه مخاطب دارد
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

قرآن سه گروه مخاطب دارد

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی أنّ علمه بالأشیاء بالعقل البسیط و الإضافة الإشراقیة

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

قرآن سه گروه مخاطب دارد

قرآن سه گروه مخاطب دارد

‏در قرآن سه نظر وجود دارد: یکی غمزه با صاحبدلان و دیگری با کوران صحبت‏‎ ‎‏کردن و سومی بین اول و دوم است.‏

‏به اهل اسرار می گوید: ‏‏«‏هُوَ الْأوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ‎ ‎عَلِیمٌ‏»‏‎[1]‎‏ که یک حقیقت و یک ظهور و یک وجود ابسط است؛ اول اوست، آخر‏‎ ‎‏اوست، ظاهر اوست، باطن اوست، تعدد نیست. علم اوست، اراده اوست، معلوم‏‎ ‎‏اوست، قدرت اوست.‏

‏نظر دیگر که ذلت تودۀ بشری را می رساند، این است که خدا خود را با ابل معرفی‏‎ ‎‏می کند: ‏‏«‏أفَلاَ یَنْظُرُونَ إلَی الإ بِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ * وَإلَی السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ‏»‏‎[2]‎‏ برای‏‎ ‎‏کسی که کثرت می بیند، ابل می بیند و جز ابل با چیزی آشنا نیست.‏

‏نظر سوم این است که با نظر استقلالی به ماهیات نگاه کرده و طبق انظار عوام‏‎ ‎‏الناس می فرماید: ‏‏«‏خَلَقَ السَّمـٰوَاتِ وَ الْأرْضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ‏»‏‎[3]‎‏ سماء می بیند،‏‎ ‎‏ارض می بیند، تقدم و تأخر می بیند، شش روز و تدریج می بیند، برحسب نظر عامه‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 190

‏که سمائی و ارضی می بینند.‏

‏و در سورۀ نور می فرماید: ‏‏«‏اَللّٰهُ نُورُ السَّمـٰوَاتِ وَ الْأرْضِ‏»‏‎[4]‎‏ و نظر به نور نموده و‏‎ ‎‏این طور نیست که نظر به نور و سماء، هردو باشد، بلکه اصل نظر به مضاف است،‏‎ ‎‏منتها طرف اضافه سماء و ارض قرار گرفته است ولیکن یک نور است و سماء و ارض‏‎ ‎‏طرف اضافۀ یک نور است و از یک نور، سماء و ارض دیده می شود و این گونه نیست‏‎ ‎‏که هر کدام نوری داشته باشند.‏

‏و اینکه می فرماید: ‏‏«‏هُوَ الْأوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ‏»‏‏ در این نظر به اصل یک‏‎ ‎‏حقیقت توجه شده و تکثر ملغی گشته است و کلمات مذکوره مفاهیمی در مقابل اشیاء‏‎ ‎‏متعدد ندارند.‏

‏ولیکن این گونه آیات، فقط برای آشنایان حقایق و پرده داران اسرار خزائن است و‏‎ ‎‏چون عدد آنها کم است این نظر هم در آیات کم است.‏

‏آن کس که از عامۀ مردم است کثرات می بیند. برای اعرابی که فقط با ابل سر و کار‏‎ ‎‏داشته و ابل می بیند، خود را با ابل معرفی می نماید، حدقۀ محاط چشم ما بیش از این‏‎ ‎‏احاطه ندارد که از ورای عالم طبیعت به طبیعت نگاه کند.‏

‏این است که حضرت سجّاد  ‏‏علیه السلام‏‏ فرموده است: «شش آیۀ اول سورۀ حدید و سورۀ‏‎ ‎‏توحید برای متعمقین آخرالزمان نازل شده است».‏‎[5]‎‏ بقیۀ مردم باید معارفشان را از سماء‏‎ ‎‏و ارض به دست آورند ‏‏«‏وَ إلَی السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ * وَ إلَی الْجِبَالِ کَیْفَ نُصِبَتْ *‎ ‎وَ إلَی الْأرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ‏»‏‏.‏‎[6]‎

‏خلاصه با این سه وجود در عالم نظر می شود:‏

‏1ـ نظر طبیعی حجابی و توغل در احتجابات خیال.‏

‏2ـ نظر متوسط یعنی هم نور و هم ظلمت را دیدن.‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 191

‏3ـ نور دیدن و غیر نور، دیگر هیچ ندیدن و نظر به صرف الوجود از ورای طبیعت و‏‎ ‎‏عالم خلق و امر و عالم امکان.‏

‏حضرت باری به نظر اول، زیاد اشاره فرموده است: ‏‏«‏اَلَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ‎ ‎الْحَیَاةَ‏»‏‎[7]‎‏ و ‏‏«‏خَلَقَ السَّمـٰوَاتِ وَ الْأرْضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ‏»‏‎[8]‎‏ و ‏‏«‏أفَلاَ یَنْظُرُونَ إلَی الإ بِلِ‎ ‎کَیْفَ خُلِقَتْ‏»‏‏.‏‎[9]‎

‏و در مرحلۀ بالاتر از آن فرموده است: ‏‏«‏اَللّٰهُ نُورُ السَّمـٰوَاتِ وَ الْأرْضِ‏»‏‎[10]‎‏ و تنها‏‎ ‎‏سماوات و ارض را طرف اضافه قرار داده است.‏

‏و درمقام دیگر که مقام سرّ و مقام صحبت با صاحب نظران است می فرماید: ‏‏«‏هُوَ‎ ‎الْأوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ‏»‏‎[11]‎‏ یک چیز و یک ظهور و یک نور است و هر چیزی‏‎ ‎‏غیر او باطل است و او یک هویت متحققه است و غیر او حقیقتی نیست. او حقیقة‏‎ ‎‏الوجود است. علم اوست، قدرت اوست، اراده اوست.‏

‏و بالجمله: کثرات و مفاهیم و ماهیات همه سراب است و از عدم این نور است که‏‎ ‎‏در قوۀ متخیله نمود می نماید. و این مسلک، مسلک سُلاّک و عرفاست و این فیض‏‎ ‎‏مقدس اطلاقی و ظهور ابسط و وجود غیر محدود از لسان عرفا اخذ گردیده است؛‏‎ ‎‏زیرا نمی تواند وجود محدود از وجود صرف غیر محدود صادر گشته و ظهور نماید؛‏‎ ‎‏گرچه بعض فلاسفه مطلب را برهانی نموده و بر آن غیر از کشف و شهود اهل کشف،‏‎ ‎‏برهان فلسفی اقامه نموده اند.‏

‏چون ذوق عرفانی در همه کس پیدا نمی شود تا قول عرفا را تصدیق نماید،‏‎ ‎‏دستگاهی برای اثبات مطلب به طریق فلسفی باز می نماییم:‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 192

  • )) حدید (57): 3.
  • )) غاشیه (88): 17 ـ 18.
  • )) حدید (57): 4.
  • )) نور (24): 35.
  • )) اصول کافی، ج 1، ص 91، حدیث 3؛ توحید صدوق، ص 283، حدیث 2.
  • )) غاشیه (88): 18 ـ 20.
  • )) ملک (67): 2.
  • )) حدید (57): 4.
  • )) غاشیه (88): 17.
  • )) نور (24): 35.
  • )) حدید (57): 3.