نظریۀ انفصال در علم واجب و شقوق آن
قائلین به انفصال به چند دسته تقسیم می شوند:
بعضی گفته اند: ثابتات که نه معدوم و نه موجودند و منفصل از ذات هستند، علم حق بوده و ملاک علم خداوندی می باشند و خداوند به واسطۀ آنها به اشیاء عالم است. این قول معتزله است که حاجی خواست آن را بر قول عرفا تطبیق دهد، ولی عرفا این را نمی گویند چنانکه بعد ان شاء الله خواهد آمد.
دستۀ دیگری قائل شده اند که: از هر نوعی یک فرد نورانی عقلانی هست که رب النوع افراد ظلمانی است و کمالات افراد، اشعۀ اوست و برگشت هرچه در افراد دیده می شود به اوست و حسن اوست که در این افراد ظلمانی تجلی کرده است و این ارباب انواع مناط و ملاک علم حق است و آنها قائم به ذات بوده و در عین اینکه قائم به ذات و منفصل هستند عین علم خدا به اشیاء می باشند، و در تعلق علم خدا به آنها علم دیگری لازم نیست، بلکه آنها عین علم حق می باشند. البته تصویر اینکه چطور موجود خارجی قائم به ذات، علم می شود، ان شاء الله خواهد آمد.
در بین کسانی که طبق مذاق آنها همۀ عالم، در عین حال کثرت و قائم بودن به ذات،
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 157
علم خداوندی است، بعضی به سابقیت مُثُل قائل شده اند.
و بعضی قائلند به اینکه آنها ازلاً نبوده اند.
و بعضی تمام نظام عالم را علم حق می دانند و به نظر آنها این طور نیست که علم خداوند به نظام عالم تعلق گرفته باشد، بلکه نظام عالم در عین کثرت، عین علم احدیت است و این قول و رأی اشراقیین از فلاسفه است. و کثیری از محققین متأخر مثل خواجه به آن قائل می باشند.
لکن تصور این معنی گرچه در غایت صعوبت بوده و تصدیق آن سخت می باشد، ولی این قول از جهت اینکه نظام عالم، عین علم تفصیلی حق است درست است؛ زیرا هرگاه نظام فعلی باشد، علم هست، ولی چون وجودات آتیه فعلاً معدوم هستند پس حق تعالی به معدومات علم ندارد؛ چرا که فرض کردیم که موجودات عیناً علم حق می باشند و چون معدومات وجود ندارند، پس حق به آنها علم ندارد، و ما این جهت را ابطال خواهیم کرد که این قول از این جهت درست نیست گرچه از جهت اول صحیح است.
قول دیگر که از شعب قول به انفصال است این است که: علم خداوند به بعضی علم حضوری و به بعضی علم ارتسامی است، مثلاً عقل اول، خودش علم حق است و این طور نیست که معلوم حق باشد و علم حق چیز دیگری باشد و او به عقل اول تعلق گرفته باشد بلکه علم، عین عقل اول است ولکن صور اشیاء غیرمتناهی الی الابد هرچه آمده و یا خواهد آمد درآن مرتسم می باشد. و در حقیقت عقل اول که علم خداست،
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 158
صور اشیاء در علم خدا مرتسم می باشد، پس یک علم حضوری و علم دیگر ارتسامی است.
تمام این تصورات و اقسام، از شعب قول به انفصال می باشد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 159