علت اطلاق اتصال ذاتی بر صورت جوهری
ناگفته نماند: اطلاق متصل بر صورت، مانند اطلاق واحد بر وحدت و مثل اطلاق موجود بر وجود است و همان طور که در واحد، ذات ثبت له الوحده و در موجود، ذات ثبت له الوجود ملاحظه نشده، بلکه وحدت عین واحد و وجود عین موجود است؛ در اینجا هم متصل، ذات ثبت له الاتصال نیست، بلکه نفس اتصال همان صورت جسمیه است.
و بالجمله: اتصال برای صورت جوهریه فی حد ذاتها مقدم بر اتصال جسم
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 450 تعلیمی، ثابت است و اطلاق متصل بر صورت جوهریه به خاطر این نیست که صورت جوهریه مستلزم جسم تعلیمی است، بلکه حقیقت صورت جوهریه، همان نفس اتصال است و در حقیقت جسم طبیعی چنانکه گفتیم همان ثخن و ابعاد مبهمه است که اگر آن ثخن و ابعاد مبهمه نباشد هیچ یک از اجسام وجود نخواهد داشت. پس حقیقت جسم اوست و صورت جوهریه همان است. خلاصه اطلاق اتصال بر صورت به خاطر استلزام جسم تعلیمی، چنانکه جمهور متأخرین مثل صاحب محاکمات گفته اند، بی وجه است.
و شاید اشتباه ایشان از این نظر ناشی شده است که اتصال حقیقی وجود ندارد مگر اینکه آن، فصل کمّ باشد و کمّ واسطه در ثبوت برای تحقق اتصال در صورت جوهریه است و کمّ برای آن واسطه در عروض نیست، چنانکه کمّ برای رساندن صفت اتصال به هیولی واسطه در عروض است؛ چون هیولی حقیقةً اتصال ندارد، بلکه اتصال آن به اعتبار است و مجاز می باشد ولیکن صورت جوهریه به واسطۀ کمّ، حقیقةً اتصال دارد.
این نظریۀ متأخرین فاسد است؛ زیرا اگر اتصال جوهر صوری به واسطۀ جسم تعلیمی که بر صورت عارض می شود باشد، لازم می آید جوهر صوری در مقام معروضیت که مقام ذات آن است یا مانند عقل از مفارقات باشد و یا مثل نقطه از وضعیات غیر منقسمه باشد و بر هر دو تقدیر ممکن نیست که جسم تعلیمی بر اوعارض شود؛ زیرا اگر چیزی در مرتبۀ ذات با چیزی منافی باشد امکان ندارد این منافی بر آن منافی عارض باشد. و یا اینکه لازم می آید آن جوهر صوری در مرتبۀ ذات وجودیۀ معروضیۀ خود، قابل خطوط ثلاثۀ مذکوره باشد و این خلف است.
بلکه تحقیق این است که: متصلیت جسم تعلیمی به واسطۀ اتصال جوهر صوری است و برعکس نیست، یعنی متصلیت جوهر صوری به واسطۀ اتصال جسم تعلیمی نیست؛ چون حق این است که فرق بین جسم طبیعی و تعلیمی به اطلاق و تعیین است، چنانکه در آخرین اقوال در جسم طبیعی خواهیم گفت.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 451