مقصد چهارم طبیعیات
بیان آراء مختلف در چگونگی حدوث اجسام
رأی موحدین در مسأله
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

رأی موحدین در مسأله

فریده سوم سایر احکام جسم طبیعی / غرر فی حدوث الأجسام و ذکر الأقوال فیه

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

رأی موحدین در مسأله

رأی موحدین در مسأله

‏به قول دوم، یعنی محدث الذات و الصفات بودن اجسام، مسلمانان و یهود و‏‎ ‎‏نصاری و مجوس قائل می باشند و آن مذهب فحل و رأی جزل است. بنابراین: اجسام‏‎ ‎‏از حیث ذات و صفت و صورت و هیولی حادث می باشند؛ چرا که اجسام از حیث‏‎ ‎‏جوهر متجدد می باشند تا چه رسد به تجدد عرضی.‏

‏والحاصل: تمام مسلمین و اهل ملل به قول دوم قائلند، لیکن حکمای متأخر از راه‏‎ ‎‏حرکت جوهریه به آن قائل می باشند، ولی علمای متقدم و عوام بدون توجه به حرکت‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 535

‏جوهریه به آن قائل بوده و تمام موجودات عالم را زمانی دانسته و می گویند: آنها‏‎ ‎‏نبودند و بود شده اند.‏

‏به قول اول کسانی که به قدم سماء بالشخص معتقدند قائل می باشند و می گویند:‏‎ ‎‏افلاک بذواتها و صفاتها المعینه از قبیل مقدار و شکل، جز اوضاع و نسبی که پیدا‏‎ ‎‏می کنند قدیم بالشخص می باشند و نسب اجزاء آنها به سایر اجزاء و بقیۀ اجسام، قدیم‏‎ ‎‏بالنوع است ومادام که ذات فلک بوده است آنها نیز بوده اند، ولی اشخاص اوضاع به‏‎ ‎‏واسطۀ حرکت دائمی حادث است.‏

‏ایشان نیز کلی عناصر را قدیم می دانند و می گویند: صور اجسام عنصریه قدیم‏‎ ‎‏بالنوع است و مادۀ آنها قدیم بالشخص است و قدیم بالشخص قدیم بالنوع نیز هست.‏‎ ‎‏بنابراین: هیولی بذاتها به قدم شخصی و به قدم نوعی قدیم است و نیز بالعرض به‏‎ ‎‏واسطۀ قدم نوعی صور خود قدیم نوعی است و این قول به ارسطاطالیس و جماعتی‏‎ ‎‏بعد از او نسبت داده شده است.‏‎[1]‎

‏اقدمین از فلاسفه ای که پیش از ارسطو بوده اند مانند ثالیس‏‎[2]‎‏ و فیثاغورس‏‎[3]‎‎ ‎


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 536

‏وانکساغورس‏‎[4]‎‏ و غیر ایشان، به قول ثالث، یعنی اینکه عالم اجسام قدیم بالذات و‏‎ ‎‏محدث بالصفات است قائلند.‏

‏منتها بین آنها در اینکه آن ذات قدیم چیست؟ تشاجر واقع شده است فرقه ای‏‎ ‎‏گفته اند: آن ذات قدیم جسم است. و فرقۀ دیگر آن را غیر جسم دانسته اند.‏

‏گروه نخست در تعیین جسم اختلاف نموده اند.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 537

  • )) نقد المحصل، ص 189؛ شرح مواقف، ج 7، ص 220.
  • )) ثالیس ملطی، وی در قرن ششم پیش از میلاد می زیسته و از اولین بنیان گذاران حکمت یونان شمرده شده است. گویند با فیثاغورس مصاحبت داشته و از او نیز حکمت را فرا گرفته است. وی در نجوم و طبیعیات نیز صاحب نظر بوده و برای عالم مُبدعی در کمال خفا و کمون قائل بوده است که راهی به ذات وی نیست و فقط از طریق آثار و ابداعات می توان به صفات مبدع عالم پی برد. در طبیعیات نیز آب را از آن جهت که قابل تمامی صور است مخلوق اول و سر منشأ همۀ مخلوقات دانسته است.
  • )) وی فرزند منسارَخس و اهل جزیرۀ ساموس بود و از حکمای الهی و ریاضی دانان و طبیبان مشهور یونان به شمار می رفت و حکمت را از معدن وحی الهی اخذ کرده بود. حکیمی فاضل و صاحب رأی استوار و عقل والا بود و ادّعا می شود که او عوالم بالا را با حس و حدس خویش احساس می کرد و در ریاضت بدانجا رسیده بود که صدای افلاک را می شنید و به مقام ملائک رسیده بود. خود می گفت: هیچ صدایی لذت بخش تر از صدای حرکات آسمان نشنیده ام و زیباتر از صورت آسمانها ندیده ام.     آراء و نظراتش در الهیات، ریاضیات و فلسفه الهی در ملل و نحل مذکور است.
  • )) انکساغورس ملطی، از حکمای یونانی قرن پنجم پیش از میلاد شمرده شده است و عده ای نظریات ارسطو را برگرفته از آثار و اقوال وی می دانند. او تمامی موجودات را دارای منشأ واحد، که عبارت است از جسمی متشابه الاجزاء و مرکب از اجزاء لطیفۀ غیر محسوس و غیر قابل تعقل، دانسته است. و همچنین قائل است که همۀ اشیاء کامن در جسم اول بوده و ظهورات گوناگون آن می باشند.